۸ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

.knock knock

داشتم فکر می‌کردم اگر یک نفر درباره‌ی "سیاه‌ترین کاری که در زندگی‌ام کرده‌ام" بپرسد، چه جواب میدهم؟ پشت سر آشناهایی که به یک ورم هم نبودند غیبت کرده‌ام؟ بارها سعی کرده‌ام برادر کوچک‌ترم را از سرم باز کنم؟ روی نیمکت‌های مدرسه دری وری نوشته‌ام؟ برای دوستانم سخنرانی‌های امید بخش کرده‌ام و بلافاصله تمام چرندیاتم را از یاد برده‌ام؟ حرف‌هایی زده‌ام که خودم هم باورشان نداشته‌ام؟ همین؟

همیشه سعی کرده‌ام "دختر خوب مامان" باشم و حالا نه تنها مامان، بلکه دختر خوب مامان هم از من متنفر است. در واقع قسمت "مامانش" خیلی برایم مهم نیست. ولی دختر خوب مامان گندش را درآورده. نمی‌دانم چرا باید در تمام سالهای زندگی‌ خودش را به مظلومیت زده باشد. حقیقتش را بخواهید می‌دانم. نمی‌خواهم بگویم. کسی که بگویم و بداند و بماند را پیدا نکرده‌ام. خیلی هم دیر نیست. سر جمع 18 سال بیشتر نگذشته. لعنت! چرا یک دهه هشتادی باید تصور کند که زندگی کردن شبیه قدیسه‌ها! قشنگ است؟! جواب این یکی را هم می‌دانم. اصلا من جواب همه‌ی سوال‌های خودم را می‌دانم. منتها مثل احمق‌ها دست روی دست گذاشته‌ام و منتظرم کسی پیدا شود که به طور اتفاقی او هم جواب سوال‌های مرا بداند.

پ.ن: منظور از "زندگی کردن مثل قدیسه ها" این است که نتوانستم کلمه‌ی مناسب تری پیدا کنم.
پ.ن2: به نظرتان کارم به کدام تیمارستان می‌کشد؟

  • نظرات
    • مسآفر
    • ۱۶/مهر/۱۳۹۸

    Norman Fu*cking Rockwell

     Released: August 30,2019

     

    یه جاهاییش تکراره، یه جاهاییش [میگن] فالشه، ولی خیلی دوست داشتنیه.

  • نظرات
    • مسآفر
    • ۱۱/مهر/۱۳۹۸

    خود واقعی‌اش را نشان می‌دهد.

    تمرکز ندارم. کلی فکر تو سرم چرخ میخوره. نمی‌دونم از کجا شروع کنم. فک کنم روزایی که فکرم درگیر خودمه خوش‌اخلاق میشم. مثل وقتایی که صبح زود بیدار شم. مثل وقتایی که لازمه برم یه گوشه یواشکی گریه کنم. یه جمع کردن و رفتنِ شمرده لازم دارم. تاثیرگذار. خیلی چیزا رو نمیشه تغییر داد. نه که امید نداشته باشم. فقط مطمئنم که نمیشه. کسی قرار نیست بهم بگه، ولی بالاخره خودم باید بفهمم چی میخوام؟ دلم می‌خواد این یکی آهنگ بی‌تربیتیا رو آپلود کنم ولی نمیشه. هوف.

     

     

  • نظرات
    • مسآفر
    • ۱۱/مهر/۱۳۹۸

    آن یارو راست میگوید(؟)

    آن یارو توی صفحه‌ی مشاوره‌اش می‌گوید "بچه آوردن" مثل جنایت است. وقتی که یک انسان را به زندگی‌ در این دنیا دعوت می‌کنید جنایتکار و نابخشودنی هستید. یک وجود را به ذلت می‌کشانید. مجبورش می‌کنید در فلاکت و عذاب دست و پا بزند. چه میدانم. من تا حالا فکر می‌کردم زندگی یک هدیه است. یک جعبه‌ی که دورش روبان بسته‌اند و هرچقدر تکانش بدهی نمی‌توانی بفهمی داخلش چیست. هنوز هم این‌طور فکر می‌کنم. اما دقیق نمی‌دانم از پیش باختن، باختن بدتری است یا امید واهی داشتن. از این همه شک و شبهه هم بدم می‌آید.

  • نظرات
    • مسآفر
    • ۸/مهر/۱۳۹۸

    !Memento mori

    امروز دم صبح یه خواب عجیب دیدم. انقدر عجیب که فک کنم حالا حالاها فکرم درگیرش باشه. شاید بشه گفت ترسناک بود. عنوان پست کاملا مرتبطه.
  • نظرات
    • مسآفر
    • ۷/مهر/۱۳۹۸

    تظاهرات.

    میدونین چی خیلی احمقانه‌س؟ من اصلا این شکلی نیستم. دارم ادا در میارم.

  • نظرات
    • مسآفر
    • ۵/مهر/۱۳۹۸

    .Ultraviolence

    I can hear sirens, sirens
    He hit me and it felt like a kiss
    I can hear violins, violins
    💜Give me all of that Ultraviolence

  • نظرات
    • مسآفر
    • ۵/مهر/۱۳۹۸

    .Peaky Fooking Blinders And Stuff

    اگه این زیبای خفته نیست پس کی زیبای خفته‌س؟*-*

    متن پست حذف شد.

  • نظرات
    • مسآفر
    • ۱/مهر/۱۳۹۸
    من که مشغولم به کار دل
    چه تدبیری مرا
    خلق اگر با من نمیجوشد
    چه تاثیری مرا..؟

    [۷/فروردین/۱۳۹۷]
    🎭هایلایت